#فرهنگی #اجتماعی

#داستان_شب

روزی #اسب پیرمردی فرار کرد، #مردم گفتند: چقدر #بدشانسی!
#پیر_مرد گفت: ازکجا معلوم.

فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت.
مردم گفتند: چقدر #خوش_شانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم.

پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست.
مردم گفتند: چقدر بدشانسی!
پیرمرد گفت: #از_کجا_معلوم!

فردایش از شهر آمدند و تمام مردهای جوان را به جنگ بردند به جز پسر پیرمرد که پایش شکسته بود.
مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!
پیرمرد گفت: از کجا معلوم!

#زندگی پر از #خوش_شانسی_ها_و_بدشانسی_های_ظاهری است، شاید بدترین بدشانسی های امروزتان مقدمه خوش شانسی های فردایتان باشد.
از کجا معلوم؟!

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/BTw57qpAIpB/

کانال تلگرام:
@montazer_mm
دیدگاه ها (۲)

#طنز_سیاسی #سیا_ست

#مذهبی ،#خدا_شناسی #فرهنگی ،#داستان ،#زندگی_نامه

#مذهبی

#دوران_غیبت_امام_زمان_عج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط